فرآیند حل خلاق مسائل

نویسنده: الکس اس.اسبورن
ترجمه: حسن قاسم زاده


طی سه مرحله حقیقت یابی، ایده یابی و راه حل یابی می توان به خلق یک ایده ناب پرداخت:

1.حقیقت یابی

الف) تعریف مساله: انتخاب و هدف دادن به مساله.

آلبرت انیشتن: "فرموله نمودن یک مساله بسیار اساسی تر از حل آن است."
تعریف مساله مهم ترین مرحله در فرآیند حل خلاق مسائل می باشد. تنها گاه گاهی، با یک ایده مهم جدید به طور تصادفی برخورد می شود و معمولا در چنین مواردی شخص سخت مشغول جستجوی ایده بوده است. پس تنها با کوششی آگاهانه می توانیم خالق ایده های بیشتری باشیم و برای این کار ارزش دارد که هدف خود را روشن نموده و بر روی آن تمرکز کنیم.
گاهی باید مسائل را خودمان ابداع کنیم. در مواقع دیگر مسائل را جبر بر سرمان فرود می آورد. در سازمان های علمی و پیشه ای، مسائل غالبا به صورت مسائلی که دقیقا تعریف شده اند، برای یافتن راه حل به افراد محول می گردد. در موارد عدیده ای ممکن است اشارات کمک کننده ای وجود داشته باشد، مانند وقتی که در طی جنگ جهانی دوم شورای ملی مخترعین آمریکا فهرستی از "اختراعات مورد نیاز" را منتشر می نمود.

ب) آماده سازی: جمع آوری وتجزیه و تحلیل داده های مربوطه.

آماده سازی نیاز به دو نوع دانش دارد، دانشی که قبلا وجود داشته و ما جمع آوری و ذخیره نموده ایم و دانشی که جدیدا جمع آوری می کنیم و با مساله خلاق ما ارتباط دارد.
باید این نکته را در نظر گرفت که غرق شدن در سیل حقایق اضافی قبل از موعد مناسب، قدر ت تصورمان را خفه خواهد کرد. لذا بهتر است قبل از شروع کار خلاق، فقط حقایق اساسی مربوطه را جمع آوری و شروع به تدبیر تمام فرضیات ممکن کنیم.
(پس از تهیه صورتی از ایده های اولیه می توانیم سراغ اطلاعات جامع تر برویم.)

2.ایده یابی

ایده سازی: تدبیر ایده های موقت به عنوان سرنخ های ممکن.

تقریبا در تمامی فعالیت های ایده یابی، آنچه نقش اساسی ایفا می کند، استعدادی موسوم به تداعی ایده هاست. این پدیده سبب می شود که یک تفکر به تفکر دیگر منجر شود. تداعی معانی نقش مهمی در عامل تصادفی خلاقیت ایفا می کند. سه قانون تداعی معانی ارسطو عبارتند از: مجاورت، تشابه و تباین.
منظور از مجاورت آن است که در برخورد با موضوعی، مثلا محصول یا محیطی که رابطه ای با مساله ما دارد، ایده ای در ذهن ما به وجود بیاید.
منظور از تشابه صرفا آن است که تصویر چیزی ما را به یاد موضوع مورد نظرمان بیاندازد. آن چیز ممکن است عنصری طبیعی باشد، (که در طراحی صنعتی با عنوان های: organic design bionic design, biophormic design, biomimetic design و..... وجود دارد) یا اینکه یک محصول، محیط و حتی یک اتفاق باشد.
تباین یعنی اینکه با دیدن یک چیز به یاد معکوس یا متضاد آن بیافتیم. با استفاده از این روش مسیر های متعدد جدیدی در برابر ما قرار می گیرد.
استفاده از تکنیک جانشینی نیز یکی از موتورهای خلاقیت می باشد که ممکن است با سوال هایی چون "چه چیزی را می توانیم جانشین کنیم؟" و یا "به جای این، چه چیز دیگر؟" به کار بیافتد.

تصویر : نمک و فلفل پاش Switch Me نیز با استفاده از همین تکنیک به وجود آمده است.

طرح از Chetan Sorab

ایده پروری: انتخاب از بین ایده های حاصله، افزودن ایده های دیگر و به جریان انداختن مجدد از طریق تغییر، ترکیب و غیره.
ممکن است یک یا تعداد بیشتری از ایده های موقت، درست همان کلید هایی باشند که در جستجوی آنها هستیم. احتمال زیادی وجود دارد که ایده های ایجاد شده به ایده های دیگری منجر گردد، که آنها نیز به نوبه خود سرنخ های بهتری به راه حل را آشکار نمایند. همچنین غالبا هر ایده جدیدی ممکن است باعث شود که زمینه ای برای تحقیق بیشتر به فکرمان خطور کند و ثابت شودکه راه حل جدیدی برای مساله وجود دارد.

3.راه حل یابی

ارزیابی: وارسی ایده های موقت به وسیله آزمایش و غیره.
برای ارزیابی آسان تر لازم است یک سری پارامتر برای ایده های منتخب در نظر گرفت که ممکن است به صورت تعدادی سوال مطرح شوند:
1.آیا ایده به اندازه کافی ساده هست؟
2.آیا با طبیعت و انسان سازگار است؟
3.آیا به موقع است؟
4.آیا شدنی است؟
5.آیا ایمنی را بهبود می بخشد؟
6.آیا هزینه ها را کاهش می دهد؟
7.آیا شرایط کار رابهبود می بخشد؟
و ......
گزینش: تصمیم گیری درباره راه حل نهائی و پیاده سازی آن.
در نهایت بوسیله ارزش گذاری ایده ها می توانیم بهترین گزینه را انتخاب کنیم، فراموش نکنید که آزمایش عملی ایده بهترین روش در تایید یا رد ارزش ایده است.
اقتباس و تلخیص از: کتاب "پرورش استعداد همگانی ابداع و خلاقیت"
منبع:http://www.1000tarh.com